اولا: دادگاه در برابر درخواست یا دادخواست متقاضی یا خواهان در امور مدنی پس از ختم دادرسی باید رای صادرنماید. رای دادگاه مطابق ماده 299
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی چنان چه در ماهیت و قاطع دعوا باشد حکم است در غیر این صورت قرار نامیده می¬شود و مطابق بند (ب) ماده 331 و ماده 332 قانون مرقوم کلیه احکام و قرارهای صادره در دعاوی غیرمالی قابل تجدیدنظرخواهی می¬باشند. ثانیا: دعوای
تقسیم ترکه نیز از دعاوی غیرمالی است که مطابق بند (ب) ماده 331 و ماده 332 قانون مذکور و ماده 324
قانون امور حسبی ؛ احکام و قرارهایی که در دعوای
تقسیم ترکه صادر می شوند قابل تجدیدنظرخواهی می¬باشند. ثالثا: با توجه به ماده 591
قانون مدنی تقسیم مال مشترک با تراضی شرکا انجام می¬شود. در صورت عدم تراضی حاکم شرکا را اجبار به تقسیم مال مشترک می¬نماید و تقسیم نیز یا به
افراز انجام می¬شود که برای هر و
ارث از هر نوع مالی حصه¬ای معین می¬شود یا به تعدیل و یا به رد که در اموال قیمی اتفاق می¬افتد. اگر ترکه به لحاظ قلت اموال و کثرت
ورثه و یا سایر موانع قانونی قابلیت تقسیم به
افراز یا تعدیل و رد را نداشته باشد دادگاه به استناد ماده 317
قانون امور حسبی می تواند حکم به فروش ترکه را صادر کند. رابعا: در دعوای
تقسیم ترکه در صورتی که ترکه قابل تقسیم نباشد دادگاه باید ضمن صدور حکم بر فروش ماترک حکم به تقسیم وجوه حاصل از فروش به نسبت سهم
ورثه صادر نماید. حکم دادگاه در این خصوص با توجه به این که اصل خواسته
تقسیم ترکه بوده و
تقسیم ترکه نیز از دعاوی غیرمالی محسوب می شود؛ رای صادره در دعوای
تقسیم ترکه به نحو
افراز و یا فروش با توجه به خواسته خواهان بدوی قابل تجدید نظرخواهی می باشد. خامسا: در دعوای
تقسیم ترکه چنان چه ترکه قابلیت تقسیم را نداشته باشد دادگاه نمی¬تواند به استناد ماده 4 قانون
افراز و فروش املاک مشاع مصوب 1357 و ماده 9 آیین نامه اجرایی قانون مذکور دستور فروش را صادر نماید زیرا: الف ـ قانون
افراز و فروش املاک مشاع به منظور تسهیل و تسریع در تعیین تکلیف املاک مشاع که جریان ثبتی آن خاتمه یافته است و همچنین به منظور کاهش ورود پرونده ها به دادگاه ها تصویب شده و قانون خاص است و فقط در خصوص املاک مشاعی که جریان ثبتی آن خاتمه یافته است می¬باشد. بنابراین دادگاه در دعوای
تقسیم ترکه نمی تواند به استناد مواد مرقوم دستور فروش ترکه را صادر نماید. ب ـ فروش املاک مشاع موضوع ماده 4 قانون
افراز و فروش املاک مشاع در صورتی که شرکا نسبت به رای واحد ثبتی مبنی بر غیرقابل
افراز بودن اعتراض نمایند مسبوق به رسیدگی قضایی خواهد بود و درخواست
فروش مال مشاع به استناد ماده مذکور دعوای ترافعی تلقی نخواهد شد. در نتیجه دستور فروش به استناد ماده 4 قانون مرقوم قطعی است. لیکن در دعوای
تقسیم ترکه دادگاه ضمن احراز وراثت اصحاب دعوا نسبت به مورث و مالکیت مورث نسبت به ترکه و غیرقابل تقسیم بودن ترکه حکم به فروش ماترک و حکم به تقسیم وجوه حاصله از فروش بین
ورثه را صادر خواهد کرد. بنابراین دعوای
تقسیم ترکه دعوای ترافعی است و دادگاه باید حکم یا قرار مقتضی را حسب مورد صادر نماید و نمی تواند دستور فروش صادر کند.