نشست قضایی شماره 1400-8354

نشست قضایی شماره 1400-8354

مجموعه کامل نشست های قضایی

نشست قضایی شماره 1400-8354


کد نشست:
1400-8354

تاریخ برگزاری:
1399/11/09

برگزار شده توسط:
استان مازندران/ شهر محمود آباد

موضوع:
تکلیف قاضی اجرای احکام کیفری در فرض واخواهی محکوم علیهی که جرم ارتکابی وی طبق قانون جدید قابل گذشت شده و شاکی وی نیز پیش از ارسال اعتراض به رای غیابی به دادگاه اعلام گذشت نموده است

پرسش:
شخصی در سال 1398 به دلیل ارتکاب یک جرم غیر قابل گذشت به پرداخت جزای نقدی محکوم شده است؛ اما با تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری جرم ارتکابی وی قابل گذشت شده است. پس از لازم الاجرا شدن قانون فوق (در سال 1399) محکوم علیه که به دلیل اتهام دیگر به مجازات حبس محکوم و در زندان بسر می برد (با تقدیم لایحه ای از زندان) نسبت به محکومیت غیابی به پرداخت جزای نقدی اعلام اعتراض و واخواهی می نماید؛ اما پیش از اقدام قاضی اجرای احکام کیفری در مورد واخواهی شاکی پرونده با حضور در شعبه اجرای احکام کیفری نسبت به جرم ارتکابی اعلام گذشت می نماید. حال سوال این است آیا قاضی اجرای احکام کیفری باید در خصوص واخواهی اقدام نماید یا آنکه پرونده را با صدور قرار موقوفی تعقیب مختومه نماید؟

نظر هیئت عالی:
با توجه به اینکه در فرض سوال با واخواهی محکوم علیه موجب قانونی جهت اجرای حکم غیابی وجود ندارد. بنابراین صدور قرار موقوفی اجرا از سوی قاضی اجرای احکام کیفری (موضوع ماده 505 قانون آ.د.ک) فاقد موضوعیت است و با لحاظ تبصره ماده 406 قانون یاد شده و نیز ماده 13 این قانون پرونده ای باید در دادگاه کیفری ذیربط مطرح و در صورت احراز وجود شرایط قانونی دادگاه مزبور با نقض (فسخ) دادنامه مورد واخواهی قرار موقوفی تعقیب صادر خواهد کرد.

نظر اکثریت:
پرونده باید با صدور قرار موقوفی اجرا مختومه شود و نیازی به ارسال پرونده به دادگاه در راستای واخواهی نمی باشد؛ زیرا نخست آنکه زمانی که طبق قانون شرایط صدور قرار موقوفی تعقیب یا اجرا براساس ماده 13 قانون آیین دادرسی کیفری (1392) فراهم باشد صدور این قرار برای مقام قضایی جنبه اجباری دارد و دیگر نمی توان وارد مسایل ماهوی (رسیدگی به اعتراض و واخواهی) شد. در نتیجه در فرض سوال باید با استناد به ماده 13 قانون آیین دادرسی کیفری و ماده 104 قانون مجازات اسلامی (یا ماده 11 قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب 1399) حتما قرار موقوفی اجرا صادر شود.

نظر اقلیت:
در فرض سوال در خصوص واخواهی باید تعیین تکلیف شود؛ زیرا شاید شخص از اتهام انتسابی تبریه و در مورد او حکم برایت صادر شود. در برخی موارد صدور حکم برایت برای شخص جنبه حیثیتی دارد؛ زیرا حکم برایت از لحاظ رهایی محکوم علیه از اتهام در درجه بالاتری از قرار موقوفی قرار دارد؛ بویژه آنکه برای محکوم علیه امکان اعاده حیثیت نیز وجود دارد. بنابراین در این موارد باید به اعتراض و درخواست محکوم علیه توجه شود و پرونده باید در راستای ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری به دادگاه کیفری ارسال شود و صدور حکم برایت (و یا در صورت تشخیص دادگاه قرار موقوفی) از اختیارات دادگاه باشد.

مبحث:
حقوق جزای عمومی , جزای اختصاصی

منبع:
سامانه نشست های قضایی


مواد مرتبط با این نشست قضایی

ماده 11 ـ طرفین می توانند با توافق یکدیگر مدتی را به نام دوره آزمایشی کار تعیین نمایند. در خلال این دوره هر یک از طرفین حق دارد بدون اخطار قبلی و بی آنکه الزام به پرداخت خسارات داشته باشد رابطه کار را قطع نماید. در صورتی که قطع رابطه کار از طرف کارفرما باشد وی ملزم به پرداخت حقوق تمام دوره آزمایشی خواهد بود و چنانچه کارگر رابطه کار را قطع نماید کارگر فقط مستحق دریافت حقوق مدت انجام کار خواهد بود. تبصره ـ مدت دوره آزمایشی باید در قرارداد کار مشخص شود. حداکثر این مدت برای کارگران ساده و نیمه ماهر یک ماه و برای کارگران ماهر و دارای تخصص سطح بالا سه ماه می باشد.

مشاهده ماده 11 قانون کار

ماده 104 ـ علاوه بر جرایم تعزیری مندرج در کتاب دیات و فصل حد قذف این قانون و جرایمی که به موجب قوانین خاص قابل گذشت می باشند جرایم مندرج در قسمت اخیر ماده (596) و مواد (608) (622) (632) (633) (642) (648) (668) (669) (676) (677) (679) (682) (684) (685) (690) (692) (694) (697) (698) (699) و (700) از کتاب پنجم «تعزیرات» نیز قابل گذشت محسوب میشوند.

مشاهده ماده 104 قانون مجازات اسلامی

ماده 13 ـ تعقیب امر کیفری که طبق قانون شروع شده است و همچنین اجرای مجازات موقوف نمی شود مگر در موارد زیر: الف ـ فوت متهم یا محکوم علیه ب ـ گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرایم قابل گذشت پ ـ شمول عفو ت ـ نسخ مجازات قانونی ث ـ شمول مرور زمان در موارد پیش بینی شده در قانون ج ـ توبه متهم در موارد پیشبینی شده در قانون چ ـ اعتبار امر مختوم تبصره 1 ـ درباره دیه مطابق قانون مجازات اسلامی عمل می گردد. تبصره 2 ـ هرگاه مرتکب جرم پیش از صدور حکم قطعی مبتلا به جنون شود تا زمان افاقه تعقیب و دادرسی متوقف می شود. مگر آنکه در جرایم حق الناسی شرایط اثبات جرم به نحوی باشد که فرد مجنون یا فاقد هوشیاری در فرض افاقه نیز نتواند از خود رفع اتهام کند. در این صورت به ولی قیم یا سرپرست قانونی وی ابلاغ می شود که ظرف مهلت پنج روز نسبت به معرفی وکیل اقدام نماید. درصورت عدم معرفی صرف نظر از نوع جرم ارتکابی و میزان مجازات آن وفق مقررات برای وی وکیل تسخیری تعیین می شود و تعقیب و دادرسی ادامه می یابد. (اصلاحی 24/03/1394)

مشاهده ماده 13 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 406 ـ در تمام جرایم به استثنای جرایمی که فقط جنبه حق اللهی دارند هرگاه متهم یا وکیل او در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه نفرستاده باشد دادگاه پس از رسیدگی رای غیابی صادر می کند. در اینصورت چنانچه رای دادگاه مبنی بر محکومیت متهم باشد ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی قابل واخواهی در همان دادگاه است و پس از انقضای مهلت واخواهی برابر مقررات حسب مورد قابل تجدید نظر یا فرجام است. مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه است. تبصره 1 ـ هرگاه متهم در جلسه رسیدگی حاضر و در فاصله تنفس یا هنگام دادرسی بدون عذر موجه غائب شود دادگاه رسیدگی را ادامه می دهد. در اینصورت حکمی که صادر می شود حضوری است. تبصره 2 ـ حکم غیابی که ظرف مهلت مقرر از آن واخواهی نشود پس از انقضای مهلت های واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجراء گذاشته می شود. هرگاه حکم دادگاه ابلاغ واقعی نشده باشد محکوم علیه می تواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع واخواهی کند که در این صورت اجرای رای متوقف و متهم تحت الحفظ به همراه پرونده به دادگاه صادرکننده حکم اعزام می شود. این دادگاه در صورت اقتضاء نسبت به اخذ تامین یا تجدید نظر در تامین قبلی اقدام می کند. تبصره 3 ـ در جرایمی که فقط جنبه حق اللهی دارند هرگاه محتویات پرونده مجرمیت متهم را اثبات نکند و تحقیق از متهم ضروری نباشد دادگاه می تواند بدون حضور متهم رای بر برائت او صادر کند.

مشاهده ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 505 ـ در مواردی که مطابق مقررات اجرای رای موقوف می شود قاضی اجرای احکام کیفری قرار موقوفی اجراء صادر می کند.

مشاهده ماده 505 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM