نشست قضایی شماره 1399-7223

نشست قضایی شماره 1399-7223

مجموعه کامل نشست های قضایی

نشست قضایی شماره 1399-7223


کد نشست:
1399-7223

تاریخ برگزاری:
1398/03/29

برگزار شده توسط:
استان گلستان/ شهر گرگان

موضوع:
تکلیف مقام تحقیق در صورت عدم درخواست شاکی مبنی بر تامین خواسته یا توقیف اموال

پرسش:
چنانچه اموالی در نتیجه ارتکاب بزه های ذیل الذکر توسط متهم تحصیل شده باشد و این اموال نیز عینا وجود داشته باشد؛ از طرفی شاکی نیز درخواستی مبنی بر تامین خواسته یا توقیف اموال مطرح ننموده است حال آیا مقام تحقیق با وصف مذکور در توقیف اموال ناشی از جرم های ذیل با تکلیفی مواجه می باشد یا خیر؟

نظر هیئت عالی:
با تذکر بر اینکه با توجه به ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 (ماده 215 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392) و نیز ماده 214 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 رد عین مال موجود تحصیل شده از ارتکاب جرم (در فرض پرسش جرایم سرقت کلاهبرداری و خیانت در امانت) تکلیف قانونی مقام قضایی رسیدگی به جرم است نظریه اقلیت قضات دادگستری شهرستان گرگان موجه و مورد تایید است. ضمنا در خصوص بزه فرار از پرداخت دین مطابق مقررات خاص مربوطه رفتار می شود.

نظر اکثریت:
مقام تحقیق در خصوص توقیف اموال ناشی از جرم باید بین جرایمی که در مجازات آن رد مال در نظر گرفته شده است با جرایمی که فاقد رد مال می باشد تفاوت قایل شود. در صورتی که بزه معنونه از مواردی باشد که محکوم علیه محکوم به رد مال خواهد شد مقام تحقیق راسا و بدون تقاضای شاکی نسبت به توقیف مال ناشی از جرم اقدام خواهد نمود. لکن در صورتی که بزه معنونه از مواردی باشد که مشمول رد مال نمی شود مقام تحقیق در صورتی می تواند اقدام به توقیف اموال نماید که شاکی این موضوع را درخواست نماید و صرف درخواست کافی است و نیاز به بیان لفظ تامین خواسته نمی باشد چرا که مواد مرتبط مذکور صرفا در مقام بیان این موضوع می باشد که اگر مال در جریان تحقیقات به دست آید باید تعیین تکلیف شود و لزوما در بیان توقیف یا عدم توقیف نمی باشد.

نظر اقلیت:
مقام تحقیق مکلف است در تمام بزه های مذکور در صورتی که مالی ناشی از جرم بدست آمده باشد توقیف کند و به مالک مسترد کند لکن در خصوص معامله به قصد فرار از دین بر طبق ماده 21 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی اقدام خواهد شد.

مبحث:
آیین دادرسی کیفری

منبع:
سامانه نشست های قضایی


مواد مرتبط با این نشست قضایی

ماده 215 ـ بازپرس یا دادستان در صورت صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب باید تکلیف اشیاء و اموال کشف شده را که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده و یا از جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین کند تا حسب مورد مسترد ضبط یا معدوم شود. در مورد ضبط دادگاه تکلیف اموال و اشیاء را تعیین می کند. همچنین بازپرس و یا دادستان مکلف است مادام که پرونده نزد وی جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیاء مذکور را صادر نماید: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ ـ جزء اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم گردد. در کلیه امور جزایی دادگاه نیز باید ضمن صدور حکم یا قرار یا پس از آن اعم از اینکه مبنی بر محکومیت یا برائت یا موقوفی تعقیب متهم باشد در مورد اشیاء و اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده یا در اثر جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص یافته است باید رای مبنی بر استرداد ضبط یا معدوم شدن آن صادر نماید. تبصره 1 ـ متضرر از قرار بازپرس یا دادستان یا قرار یا حکم دادگاه می تواند از تصمیم آنان راجع به اشیاء و اموال مذکور در این ماده شکایت کند و طبق مقررات در دادگاه های جزایی شکایت خود را تعقیب و درخواست تجدیدنظر نماید هر چند قرار یا حکم دادگاه نسبت به امر جزائی قابل شکایت نباشد. تبصره 2 ـ مالی که نگهداری آن مستلزم هزینه نامتناسب برای دولت است یا موجب خرابی یا کسر فاحش قیمت آن می گردد و حفظ مال هم برای دادرسی لازم نیست و همچنین اموال ضایع شدنی و سریع الفساد حسب مورد به دستور دادستان یا دادگاه به قیمت روز فروخته می شود و وجه حاصل تا تعیین تکلیف نهایی در صندوق دادگستری به عنوان امانت نگهداری می گردد.

مشاهده ماده 215 قانون مجازات اسلامی

ماده 214 ـ مجرم باید مالی را که در اثر ارتکاب جرم تحصیل کرده است اگر موجود باشد عین آن را و اگر موجود نباشد مثل آن را و در صورت عدم امکان رد مثل قیمت آن را به صاحبش رد کند و از عهده خسارات وارده نیز برآید. هرگاه از حیث جزائی وجهی برعهده مجرم تعلق گیرد استرداد اموال یا تادیه خسارت مدعیان خصوصی بر آن مقدم است.

مشاهده ماده 214 قانون مجازات اسلامی

ماده 148 ـ بازپرس در صورت صدور قرار منع موقوفی یا ترک تعقیب باید درباره استرداد و یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده از جرم تحصیل شده حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین تکلیف کند. در مورد ضبط این اموال یا اشیاء دادگاه تکلیف آنها را تعیین می کند. بازپرس مکلف است مادام که پرونده نزد او جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیای مذکور را صادر کند: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ – از اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم شود. تبصره 1 ـ در تمام امور کیفری دادگاه نیز باید ضمن صدور رای نسبت به استرداد ضبط و یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند. تبصره 2 ـ متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال موضوع این ماده می تواند طبق مقررات اعتراض کند هر چند قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد. در این مورد مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم بازپرس دادگاه و نسبت به تصمیم دادگاه دادگاه تجدید نظر استان است.

مشاهده ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 10 ـ بزه دیده شخصی است که از وقوع جرم متحمل ضرر و زیان می گردد و چنانچه تعقیب مرتکب را درخواست کند «شاکی» و هرگاه جبران ضرر و زیان وارده را مطالبه کند «مدعی خصوصی» نامیده می شود.

مشاهده ماده 10 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 108 ـ در صورتی که خواسته شاکی عین معین نبوده یا عین معین بوده اما توقیف آن ممکن نباشد بازپرس معادل مبلغ ضرر و زیان شاکی از سایر اموال و دارایی های متهم توقیف می کند.

مشاهده ماده 108 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 68 ـ شاکی یا مدعی خصوصی می تواند شخصا یا توسط وکیل شکایت کند. در شکوائیه موارد زیر باید قید شود: الف ـ نام و نام خانوادگی نام پدر سن شغل میزان تحصیلات وضعیت تاهل تابعیت مذهب شماره شناسنامه شماره ملی نشانی دقیق و درصورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل) شماره تلفن ثابت و همراه و کدپستی شاکی ب ـ موضوع شکایت تاریخ و محل وقوع جرم پ ـ ضرر و زیان وارده به مدعی و مورد مطالبه وی ت ـ ادله وقوع جرم اسامی مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان ث ـ مشخصات و نشانی مشتکی عنه یا مظنون در صورت امکان تبصره ـ قوه قضاییه مکلف است اوراق متحدالشکل مشتمل بر موارد فوق را تهیه کند و در اختیار مراجعان قرار دهد تا در تنظیم شکوائیه مورد استفاده قرار گیرد. عدم استفاده از اوراق مزبور مانع استماع شکایت نیست.

مشاهده ماده 68 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 21ـ انتقال مال به دیگری به هر نحو به وسیله مدیون با انگیزه فرار از ادای دین به نحوی که باقیمانده اموال برای پرداخت دیون کافی نباشد موجب حبس تعزیری یا جزای نقدی درجه شش یا جزای نقدی معادل نصف محکوم به یا هر دو مجازات می شود و در صورتی که منتقل الیه نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد در حکم شریک جرم است. در این صورت عین آن مال و در صورت تلف یا انتقال مثل یا قیمت آن از اموال انتقال گیرنده به عنوان جریمه اخذ و محکوم به از محل آن استیفاء خواهد شد.

مشاهده ماده 21 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM