نشست قضایی شماره 1400-8215

نشست قضایی شماره 1400-8215

مجموعه کامل نشست های قضایی

نشست قضایی شماره 1400-8215


کد نشست:
1400-8215

تاریخ برگزاری:
1398/09/07

برگزار شده توسط:
استان مازندران/ شهر محمود آباد

موضوع:
تکلیف اجرای احکام کیفری در مواجه با ادعای شخص ثالث مبنی بر اجرای حکم رفع تصرف عدوانی فراتر از حکم دادگاه کیفری و نظریه کارشناس

پرسش:
در پرونده ای چند نفر به جرم تصرف عدوانی از یک ملک زراعی (هر یک قسمت مشخص از یک ملک) محکوم و دادگاه کیفری حکم به رفع تصرف آنها داده است. یکی از محکوم علیهم پیش از اجرای حکم قسمت مربوط به خود را به شخص ثالثی فروخته است. پس از آن حکم رفع تصرف بر اساس رای دادگاه کیفری و نظریه کارشناس اجرا شده است. پس از اجرای رای شخص ثالثی مدعی است که وی علاوه بر ملک خریداری شده از محکوم علیه ملک دیگری در مجاورت آن از شخص دیگری به موجب سند عادی خریداری کرده است که در اجرای حکم از قسمتی از آن نیز رفع تصرف شده است. با توجه به ابهام در نظریه کارشناس مرحله تحقیقات کارشناس جهت اخذ توضیح دعوت و در راستای رفع ابهام مبادرت به ارایه نظریه کارشناسی دیگری نموده است که با نظریه قبلی وی (که مبنای صدور رای بوده است) متعارض و موید اظهارات شخص ثالث است. حال سوال این است آیا با توجه به مشخص نبودن حدود دقیق ملک مورد ادعای شخص ثالث و تعارض نظریه کارشناس با نظریه قبلی اجرای احکام کیفری می تواند به نظریه جدید کارشناسی ترتیب اثر داده و نسبت به استرداد ملک موضوع ادعای شخص ثالث به وی اقدام نماید یا آنکه با توجه به این وضعیت شخص ثالث باید در دادگاه حقوقی دعوای اثبات مالکیت مطرح نماید؟

نظر هیئت عالی:
مطابق ماده 550 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 اجرای احکام رفع تصرف عدوانی مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است و لذا چنانچه در فرض پرسش اختلاف راجع به مفاد حکم یا اختلاف مربوط به اجرای حکم که از اجمال یا ابهام حکم یا محکوم به حادث شود براساس ماده 27 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 با دادگاه صادرکننده حکم است و در فرض سوال اجرای احکام کیفری باید مراتب را به دادگاه مزبور اعلام و مطابق تصمیم دادگاه اقدام نماید. بدیهی است که چنانچه شخص ثالث مدعی حقی در ملک متنازع فیه (که حکم رفع تصرف آن صادر شده است) باشد و نسبت به عملیات اجرایی معترض باشد باید مطابق مقررات مربوط (مواد 44 146 و 147 قانون اجرای احکام مدنی ) اقدام نماید و چنانچه نسبت به اصل حکم کیفری در رد مال مورد تصرف اعتراضی داشته باشد مطابق تبصره 2 ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری 92 رفتار می شود.

نظر اکثریت:
به عقیده بیشتر قضات حاضر در نشست قضایی حکم اجرا شده محسوب است و اجرای احکام کیفری در این خصوص با تکلیفی مواجه نیست. مهمترین استدلالهای این گروه از قضات بدین شرح بوده است:

نظر اقلیت:
قاضی اجرای احکام کیفری تکلیف به اجرای صحیح حکم دارد؛ به نظر می رسد میان شیوه اجرای رای با خود اجرای رای باید قایل به تفاوت شد؛ ممکن است شیوه اجرای رای صحیح باشد؛ یعنی مثلا شخصی به 74 ضربه شلاق تعزیری در ملا عام محکوم شده باشد؛ حکم دادگاه به همان شیوه یعنی در ملا عام به درستی اجرا شده باشد اما بعد از اجرا معلوم شود که به دلیل اشتباه اجراکننده در شمارش 64 ضربه اجرا شده است؛ این اشتباه در اجراست نه شیوه اجرا. در فرض تصرف عدوانی نیز ممکن است دادگاه در حکم خود بیاورد که اجرای حکم رفع تصرف عدوانی بر اساس نظریه کارشناس صورت گیرد مرجع انتظامی هم همین شیوه را به کار ببرد اما اجرا فراتر از حکم دادگاه باشد؛ در اینجا شیوه اجرا درست بوده است و محل ایراد نیست؛ بلکه اشتباه در اجرا صورت گرفته است و به محکوم له بیشتر از آنچه موضوع حکم بوده است داده شده است. اگرچه قانون به صراحت قواعدی در این مورد پیش بینی نکرده است اما به نظر می رسد باید اجرای رای به درستی صورت بگیرد و قاضی اجرای احکام کیفری مجددا مبادرت به اجرای رای به طور صحیح نماید؛ زیرا وی طبق قانون مکلف است حکم را مطابق با قوانین و مقررات اجرا نماید؛ اجرای فراتر از حکم دادگاه مصداق اجرای برخلاف قانون و مقررات است.ماده 31 قانون مدنی مقرر می دارد: «هیچ مالی را از تصرف صاحب آن نمی توان بیرون کرد مگر به حکم قانون.» در اینجا خروج مال (200 متر اضافه تر) از دست مالک فاقد مجوز قانونی است؛ در نتیجه باید به وی بازگردانده شود.

مبحث:
آیین دادرسی کیفری

منبع:
سامانه نشست های قضایی


مواد مرتبط با این نشست قضایی

ماده 30 - هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد.

مشاهده ماده 30 قانون مدنی

ماده 31 - هیچ مالی را از تصرف صاحب آن نمی توان بیرون کرد مگر به حکم قانون.

مشاهده ماده 31 قانون مدنی

ماده 497 ـ رفع ابهام و اجمال از رای با دادگاه صادرکننده رای قطعی است اما رفع اشکالات مربوط به اجرای رای با رعایت موازین شرعی و قانونی با قاضی اجرای احکام کیفری است که رای زیر نظر او اجراء می شود.

مشاهده ماده 497 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 498 ـ هرگاه شیوه اجرای رای در دادنامه تعیین گردد به همان ترتیب اجراء می شود و در صورت عدم تعیین شیوه اجراء قاضی اجرای احکام کیفری مطابق مقررات قانونی رای را اجراء می کند.

مشاهده ماده 498 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 491 ـ هرگاه قاضی اجرای احکام کیفری رای صادره را از لحاظ قانونی لازم الاجراء نداند مراتب را با اطلاع دادستان به دادگاه صادرکننده رای قطعی اعلام و مطابق تصمیم دادگاه اقدام می کند.

مشاهده ماده 491 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 550 ـ اجرای احکام رفع تصرف عدوانی مزاحمت و ممانعت از حق مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.

مشاهده ماده 550 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 148 ـ بازپرس در صورت صدور قرار منع موقوفی یا ترک تعقیب باید درباره استرداد و یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده از جرم تحصیل شده حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین تکلیف کند. در مورد ضبط این اموال یا اشیاء دادگاه تکلیف آنها را تعیین می کند. بازپرس مکلف است مادام که پرونده نزد او جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیای مذکور را صادر کند: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ – از اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم شود. تبصره 1 ـ در تمام امور کیفری دادگاه نیز باید ضمن صدور رای نسبت به استرداد ضبط و یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند. تبصره 2 ـ متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال موضوع این ماده می تواند طبق مقررات اعتراض کند هر چند قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد. در این مورد مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم بازپرس دادگاه و نسبت به تصمیم دادگاه دادگاه تجدید نظر استان است.

مشاهده ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 27 ـ اختلافات راجع به مفاد حکم همچنین اختلافات مربوط به اجرای احکام که از اجمال یا ابهام حکم یا محکوم به حادث شود در دادگاهی که حکم را صادر کرده رسیدگی می شود.

مشاهده ماده 27 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 44 ـ اگر عین محکوم به در تصرف کسی غیر از محکوم علیه باشد این امر مانع اقدامات اجرایی نیست مگر این که متصرف مدعی حقی از عین یا منافع آن بوده و دلائلی هم ارائه نماید در این صورت دادورز ( مامور اجرا) یک هفته به او مهلت می دهد تا به دادگاه صلاحیتدار مراجعه کند و در صورتی که ظرف پانزده روز از تاریخ مهلت مذکور قراری دائر به تاخیر اجرای حکم به قسمت اجرا ارائه نگردد عملیات اجرایی ادامه خواهد یافت.

مشاهده ماده 44 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 146 ـ هر گاه نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده شخص ثالث اظهار حقی نماید اگر ادعای مزبور مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن مقدم بر تاریخ توقیف است. توقیف رفع می شود در غیر این صورت عملیات اجرایی تعقیب می گردد و مدعی حق برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود می تواند به دادگاه شکایت کند.

مشاهده ماده 146 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 147 ـ شکایت شخص ثالث در تمام مراحل بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی رسیدگی می شود. مفاد شکایت به طرفین ابلاغ می شود و دادگاه به دلائل شخص ثالث و طرفین دعوی به هر نحو و در هر محل که لازم بداند رسیدگی می کند و در صورتی که دلائل شکایت را قوی یافت قرار توقیف عملیات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید. در این صورت اگر مال مورد اعتراض منقول باشد دادگاه می تواند با اخذ تامین مقتضی دستور رفع توقیف و تحویل مال را به معترض بدهد. به شکایت شخص ثالث بعد از فروش اموال توقیف شده نیز به ترتیب فوق رسیدگی خواهد شد. تبصره ـ محکوم له می تواند مال دیگری را از اموال محکوم علیه به جای مال مورد اعتراض معرفی نماید. در این صورت آن مال توقیف و از مال مورد اعتراض رفع توقیف می شود و رسیدگی به شکایت شخص ثالث نیز موقوف می گردد.

مشاهده ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM