ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی

ماده 420 ق.آ.د.م

ماده 420 قانون آدم

ماده 420 آدم

ماده 420 ق آ د م

ماده 420 آیین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آ.د.م

ماده 420 آ.د.م

متن کامل ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی ماده 420 ق.آ.د.م ماده 420 قانون آدم ماده 420 آدم ماده 420 ق آ د م ماده 420 آیین دادرسی مدنی ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی ماده 420 قانون آ.د.م ماده 420 آ.د.م

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ ق.آ.د.م

ماده ۴۲۰ قانون آدم

ماده ۴۲۰ آدم

ماده ۴۲۰ ق آ د م

ماده ۴۲۰ آیین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آئین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آ.د.م

ماده ۴۲۰ آ.د.م

متن کامل ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ ق.آ.د.م ماده ۴۲۰ قانون آدم ماده ۴۲۰ آدم ماده ۴۲۰ ق آ د م ماده ۴۲۰ آیین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی ماده ۴۲۰ قانون آئین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ قانون آ.د.م ماده ۴۲۰ آ.د.م

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 - اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد. این دادخواست به دادگاهی تقدیم می شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است. ترتیب دادرسی مانند دادرسی نخستین خواهد بود.

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379/01/21

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ممشاهده ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379/01/21

قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی / ماده 420

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

پایگاه جامع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۷۹/۰۱/۲۱

متن ماده 420
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مصوب ۱۳۷۹/۰۱/۲۱
  • ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

    متن کامل 420 ماده

    مصوب ۱۳۷۹/۰۱/۲۱
متن ماده ۴۲۰

ماده 420 - اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد. این دادخواست به دادگاهی تقدیم می شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است. ترتیب دادرسی مانند دادرسی نخستین خواهد بود.

ماده 419 - اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است: الف - اعتراض اصلی عبارتست از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد. ب - اعتراض طاری ( غیراصلی) عبارتست از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی که سابقا دریک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.

نمایش ماده

ماده 421 - اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست بعمل خواهد آمد ولی اگر درجه دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می نماید و موافق اصول در آن دادگاه رسیدگی خواهدشد.

نمایش ماده
1
رای شماره 9309970221800679 - مورخ 1393/05/29
خواسته جدید در دعوای اعتراض شخص ثالث
2
رای شماره 9109970222800783 - مورخ 1391/07/03
دادگاه صالح رسیدگی به اعتراض ثالث
3
رای شماره 9209970909100361 - مورخ 1392/12/11
مرجع صالح رسیدگی پس از تشخیص خلاف بین شرع بودن رای
4
رای شماره 9309970221800880 - مورخ 1393/07/16
طرح خواسته جدید در دادخواست اعتراض ثالث
5
رای شماره 9309970955300519 - مورخ 1393/05/28
اعتراض ثالث نسبت به رای غیر قطعی
6
رای شماره 9309970224600428 - مورخ 1393/04/30
اعتراض ثالث به دادنامه غیابی غیر قطعی
7
رای شماره 9209970221200493 - مورخ 1392/05/16
شرایط رای مورد اعتراض شخص ثالث
8
رای شماره 9209970902800436 - مورخ 1392/02/29
طرف دعوی در اعتراض ثالث
9
رای شماره 9209970220600128 - مورخ 1392/02/15
خوانده دعوای اعتراض ثالث
10
رای شماره 9109970909100435 - مورخ 1391/10/19
خصوصیات اعاده دادرسی مبنی بر اعمال ماده 18 و تشخیص خلاف شرع
11
رای شماره 9109970221001477 - مورخ 1391/10/13
طرح دعوی جدید ضمن اعتراض ثالث
12
رای شماره 9109970223300847 - مورخ 1391/07/02
دعوی اعتراض ثالث در صورت رد دعوی اصلی
1
نظریه مشورتی شماره 99-141-170ح - مورخ 1399/02/29
دادگاه تجدیدنظر حکم بطلان دعوایی به خواسته الزام به تحویل مبیع خواهان را نقض و حکم به محکومیت خوانده به تحویل مبیع صادر کرده است. شخص ثالث دادخواست اعتراض خود را نسبت به رای دادگاه تجدیدنظر در دادگاه بدوی مطرح نموده و دادگاه بدوی پرونده را به استناد ماده 417 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 در قالب تصمیم به دادگاه تجدیدنظر ارسال کرده است. دادگاه تجدیدنظر با این استدلال که نحوه ارسال پرونده به این دادگاه صحیح نبوده و دادخواست از سوی مقام دارای صلاحیت ارجاع نشده است پرونده را عینا به دادگاه بدوی اعاده کرد تا چنانچه دادگاه دعوی را به کیفیت مطروحه قابل پذیرش و استماع تشخیص ندهد قرار استماع دعوی صادر کند و در صورت اعتراض به رای پرونده را نزد دادگاه تجدیدنظر ارسال کند. دادگاه بر همین اساس به لحاظ لزوم تبعیت دادگاه بدوی از دادگاه تجدیدنظر قرار عدم استماع دعوی صادر کرده است. 1- آیا تصمیم دادگاه بدوی در ارسال پرونده به دادگاه تجدیدنظر صحیح است؟ 2- در صورت قطعیت قرار عدم استماع دعوی آیا معترض ثالث می تواند مجددا جهت احقاق حق اقدام کند؟
2
نظریه مشورتی شماره 1400-127-444 ح - مورخ 1400/05/13
در پرونده ای حکم بر محکومیت خوانده صادر و با تجدیدنظرخواهی محکوم علیه پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال و این دادگاه ضمن نقض دادنامه بدوی حکم بر بی حقی خواهان بدوی صادر کرده است با اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 شعبه دیوان عالی کشور دادنامه صادره از دادگاه تجدیدنظر را نقض و حکم بر محکومیت خوانده بدوی صادر کرده است؛ سپس فردی با عنوان دادخواست اعتراض ثالث مدعی حقی نسبت به موضوع محکوم به شده است: اولا اعتراض ثالث باید به دادنامه صادره از دیوان عالی کشور صورت گیرد یا دادنامه صادره از دادگاه بدوی؟ ثانیا آیا دادگاه بدوی صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارد؟ ثالثا در صورت صالح بودن دادگاه بدوی آیا نقض دادنامه صادره از دیوان عالی کشور توسط دادگاه بدوی امکان پذیر است یا این که رسیدگی به اعتراض ثالث نیز در صلاحیت دیوان عالی کشور است؟
3
نظریه مشورتی شماره 1400-168-351 ک - مورخ 1400/05/13
با توجه به رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور به شماره 581 مورخ 1371/12/2 که ناظر به قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های انقلاب مصوب 1362/2/11 مجلس شورای اسلامی است و در ضمن آن مرجع رسیدگی به هر نوع ادعای حقی از طرف اشخاص حقیقی یا حقوقی نسبت به اموال در پرونده های دادگاه انقلاب دادگاه صادر کننده حکم مقرر شده است و از طرفی هم تبصره 2 ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری علی الاطلاق چه دادنامه سابقه ابرام در دیوان عالی کشور داشته باشد و چه نداشته باشد رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم دادگاه در مورد اشیاء و اموال را قابل رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان اعلام داشته است آیا رای وحدت رویه مذکور در حال حاضر که قوانین لاحق بر قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های انقلاب مصوب 1362/2/11 قانون حاکم شمرده می شوند لازم الاتباع می باشد و به علاوه تفکیک بین دادنامه هایی که در دیوان عالی کشور ابرام شده است یا غیر از آن ها با قانون موافقت دارد؟
4
نظریه مشورتی شماره 1293-1/168-96 - مورخ 1397/07/24
ماده 477 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب1392 قانونگذار به رئیس قوه قضائیه اجازه داده در صورتی که آراء قطعی صادره از هر یک از مراجع قضائی خلاف شرع بین تشخیص دهد پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبه ای خاص که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص می یابد رسیدگی و رای قطعی صادر نماید. س: درصورت صدور آراء قطعی در یکی از شعب مورد نظر در دیوان عالی کشور که به حقوق افراد ثالث خللی وارد آورد موضوع ماده 417 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی آیا این حق و اختیار به ذی نفع وارد ثالث یا معترض ثالث وجود دارد که درشعبه دیوان عالی کشور دعوی خود مطرح کند؟ در صورت منفی بودن پاسخ چه راهکاری برای فردی که به حقوق وی خلل وارد شده وجود دارد؟ مزید استحضار برخی همکاران قضائی عقیده دارند در صورت وجود چنین خللی به حقوق افراد ثالث به جهت مطرح بودن یا صدور رای قطعی در شعب دیوان عالی کشور می بایست به دعوی وارد ثالث و معترض ثالث هم همان شعبه دیوان عالی کشور رسیدگی شود و برخی دیگر از همکاران قضائی عقیده دارند که جایگاه و شانیت شعب دیوان عالی کشور ایجاب نمی کند و از طرفی تجویز اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به شعب دیوان عالی کشور یک استثناء است و به استثناء نیز پسنده کرد و امکان چنین طرح دعوی و اعتراض در شعب دیوان عالی کشور مقدور نبوده و غیرممکن است و در صورتی که آراء موصوف صادره در شعب دیوان عالی کشور به حقوق افراد ثالث خللی وارد شود می بایست از طریق رئیس قوه یا افرادی که در تبصره 3 ماده 477 قانون آئین دادرسی کیفری پیش بینی شده مراتب خلاف شرع و قانون اعلام و در صورت موافقت رئیس قوه با تجویز اعاده دادرسی شعب دیوان عالی کشور مجددا صالح به رسیدگی خواهند بود ولاغیر مراتب اعلام به جهت مبتلا به بودن و استفاده همکاران قضائی در صورت صلاحدید در اعلام نظر امر به تسریع نمایند.
5
نظریه مشورتی شماره 99-168-961 ک - مورخ 1399/08/07
1- در صورتی که شعبه دیوان عالی کشور در راستای اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه دادگاه های بدوی یا تجدید نظر را به صورت ماهیتی نقض و صدور حکم کند و یکی از طرفین پرونده به لحاظ فراهم بودن جهات اعاده دادرسی موضوع ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به رای صادره از شعبه دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی داشته باشد با توجه به رسیدگی ماهیتی موضوع در دیوان عالی کشور رسیدگی به این درخواست به چه کیفیتی خواهد بود و آیا اظهار نظر برعهده شعبه دیوان عالی کشور است یا حسب مورد درخواست باید به دادگاه های بدوی یا تجدید نظر مربوط به دادنامه صادره از دیوان تقدیم شود؟ 2- در صورتی که شعبه دیوان عالی کشور در راستای اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی وحسب مورد رای دادگاه بدوی یا تجدید نظر را نقض و رای ماهیتی صادر کند آیا دعوای اعتراض ثالث موضوع مواد 417 و 418قانون آیین دادرسی مدنی با توجه به صدور حکم ماهوی در شعبه دیوان عالی کشور نسبت به رایی که از ناحیه شعبه دیوان به این کیفیت صادر نشده قابلیت رسیدگی دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ به عهده شعبه دیوان عالی کشور است یا مرجع دیگری صالح برای رسیدگی است؟
6
نظریه مشورتی شماره ک 3871-141-89 - مورخ 1398/12/26
در بسیاری از پرونده های مطروحه در دادگاه انقلاب خودروهای حامل مواد مخدر و مشروبات الکلی به نفع دولت ضبط می شود برابر قانون معترضین ثالث که اشخاصی غیر از متهمین پرونده می باشند به ادعای عدم اطلاع از اقدامات محکومین به رای ضبط خودرو اعتراض می نمایند این اعتراض با توجه به الکترونیکی شدن ارسال دادخواست ها و لوایح در قالب دادخواست اعتراض ثالث واصل می گردد برابر رویه موجود عده ای از همکاران محترم قضایی موضوع را از باب اعتراض ثالث حقوقی ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی تصور و مقررات آن را اعمال نموده و عقیده دارند دادگاه صالح دادگاه صادرکننده رای قطعی است عده ای نیز با استناد به تبصره 1 ماده 215 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 بر این عقیده اند که موضوع از مصادیق ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی نبوده و از طرفی لزومی به رسیدگی در شعبه صادرکننده رای قطعی نیست بلکه می توان اعتراض را با در نظرگرفتن اطلاق عبارت در دادگاه های جزایی شکایت خود را تعقیب و درخواست تجدیدنظر نماید در هر یک از دادگاه های بدوی کیفری پیگیری نمود و در آخر برخی از همکاران با استناد به تبصره 2 ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری که قانونی خاص و موخر از قوانین فوق است معتقدند چنانچه رای ضبط اموال توسط دادگاه بدوی صادر شده باشد رسیدگی به آن در هر حال با دادگاه تجدیدنظر استان است. حال با توجه به رویه های متعدد ذکر شده خواهشمند است اعلام نمایید: 1-مرجع صالح رسیدگی به اعتراض شخص ثالث نسبت به حکم ضبط اموال کدام دادگاه می باشد و نیز کدام یک از موارد قانونی فوق حاکم بر مسئله بوده و مورد استناد قرار می گیرد؟ 2-جواب سوال فوق با نوع طرح اعتراض اعم از اعتراض با لایحه یا اعتراض در قالب دادخواست متغیر می باشد؟ 3-چنانچه دادگاه بدوی به استناد تبصره 2 ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادگاه تجدیدنظر صادر نماید آیا دادگاه تجدیدنظر می تواند این قرار را با استناد به ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی یا بند ب ماده 450 قانون آیین دادرسی کیفری نقض و پرونده را جهت رسیدگی به دادگاه بدوی اعاده نماید./ع
7
نظریه مشورتی شماره 97-168-2245 - مورخ 1397/10/17
8
نظریه مشورتی شماره 95-168/1-1099 - مورخ 1395/07/17
9
نظریه مشورتی شماره 95-168/1-1099 - مورخ 1395/07/17
10
نظریه مشورتی شماره 1099-1/168-95 - مورخ 1395/07/17
1-در پرونده ای که متهم به حبس محکوم شده خودروی حامل مواد نیز به نفع دولت ضبط مدعی مالکیت نسبت به ضبط خودرو اعتراض به همراه اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارسال دادنامه در آنجا رسیدگی و رای دادگاه بدوی تایید شده است در صورتی که شخصی دیگر به عنوان معترض ثالث دادخواست تقدیم دادگاه نماید اولا طبق ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی مرجع رسیدگی به اعتراض ثالث دیوان عالی کشور است یا دادگاه بدوی؟ ثانیابا تعدد قاضی رسیدگی می شود یا قاضی واحد؟ که در صورت تعدد مرجع با لاتر دیوان عالی کشور خواهد بود 2-پرونده هایی که با تعدد قاضی رسیدگی می شود صرفا تصمیمات قضایی مثل قرار تامین و رای دادگاه می بایستی به امضاء دو نفر قاضی برسد یا هر دستوری که در پرونده داده می شود؟ به عنوان مثال ثبت لایحه و استعلام سوابق /ب
ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی

ماده 420 ق.آ.د.م

ماده 420 ق.آ.د.م

ماده 420 قانون آدم

ماده 420 قانون آدم

ماده 420 آدم

ماده 420 آدم

ماده 420 ق آ د م

ماده 420 ق آ د م

ماده 420 آیین دادرسی مدنی

ماده 420 آیین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آ.د.م

ماده 420 قانون آ.د.م

ماده 420 آ.د.م

ماده 420 آ.د.م

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ ق.آ.د.م

ماده ۴۲۰ قانون آدم

ماده ۴۲۰ آدم

ماده ۴۲۰ ق آ د م

ماده ۴۲۰ آیین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آئین دادرسی مدنی

ماده ۴۲۰ قانون آ.د.م

ماده ۴۲۰ آ.د.م

متن کامل ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ ق.آ.د.م ماده ۴۲۰ قانون آدم ماده ۴۲۰ آدم ماده ۴۲۰ ق آ د م ماده ۴۲۰ آیین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی ماده ۴۲۰ قانون آئین دادرسی مدنی ماده ۴۲۰ قانون آ.د.م ماده ۴۲۰ آ.د.م

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی

ماده 420 ق.آ.د.م

ماده 420 قانون آدم

ماده 420 آدم

ماده 420 ق آ د م

ماده 420 آیین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی

ماده 420 قانون آ.د.م

ماده 420 آ.د.م

متن کامل ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی ماده 420 ق.آ.د.م ماده 420 قانون آدم ماده 420 آدم ماده 420 ق آ د م ماده 420 آیین دادرسی مدنی ماده 420 قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی ماده 420 قانون آئین دادرسی مدنی ماده 420 قانون آ.د.م ماده 420 آ.د.م

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM